۱۳۸۱ خرداد ۷, سه‌شنبه

خصوصی:

ديويد ،خدا ازت نگذره!

اوضاع ويزا دادن تو آنکارا افتضاحه.هفته اخير 12 نفر و اين هفته هم حدود 8 نفر reject شدند.يعنی تقريبا همه دانشجوها! يکی از اونها همين دوست من بود که با هم از يک دانشگاه پذيرش داريم.شنبه ديدمش.می گفت که کلی دم سفارت وحشی بازی بوده و روز اول که نتونسته بره داخل.روز دوم رفته واسه مصاحبه.می گفت که اونجا يک officer مو بلوند و خوش تيپ و در عين حال عوضی بوده به اسم ديويد.می گفت که اصلا نرمال نبوده.با بچه ها در کمتر از 60 ثانيه (!) مصاحبه می کرده و اونها رو reject می کرده.بدون اينکه اصلا document ی از اونا بخواد.بعضی از جملاتی حکيمانه ای که حسن ختام مصاحبه بوده و صد البته از دهان مبارک ديويد بيرون ميومده ،اينها بودند :

Sorry ,I can not get visa to you today!

I am busy today ,I can not get visa to you!

I can not get visa to you.Go back to Iran

….

الاغچه! من فکر می کردم که اين ديويد اون روزايي که partner ش موقع پاشدن از رختخواب ماچ آخر رو خوب بهش نمی داده ،اين طوری سگ می شده.ديدم نه ،بچه ها می گفتند که اصولا آنکارا داره دور و برش رو خلوت می کنه.البته همه در اين موضوع که اين ديويد خيلی سگ بوده ،اتفاق نظر داشتند.کلی هم واسش پشت در سفارت متلک درست کرده بودند.يکی از بچه ها می گفت می خواستم تو جوابش بگم :

I am busy too dear, I can not fuck you today!!

من نمی دونم آخه چه مرضی دارند.اگه می خواند ويزا ندند خب بنالند بگند نمی ديم!! ما هم می گيم خب نديد! ديگه چرا اين همه با اعصاب و روحيه ملت بازی می کنيد؟! (اصلا ما هم به حکم آقامون با شما مذاکره نمی کنيم تا دلتون بسوزه!!!)

من 8 june تو دبی appointment دارم.سعی می کنم که خودم رو خيلی مقتدر جلوه بدم و اصلا هم نمی گم که همين الان که دارم از appointment م می نويسم،دستام می لرزه! خب کاری که از دست من برنمياد ديگه.اصلا چی کار می تونم بکنم.هر چی گفتند ،راستش رو می گم.

ولی اگه می شد که دم partner اون officer ی که می خواد با من مصاحبه بکنه رو ببينم ،خيلی خب بود ; )