۱۳۸۴ آبان ۶, جمعه

"رژيم اشغالگر قدس بايد از صحنه روزگار محو شود"
کاش می شد اثر وحشتناکی که این حرفهای احمقانه تو جامعه جهانی و نظرشون نسبت به ایران فعلی می گذاره، بیان کرد.
اصلا این حرف به هيچ وجه واسه هیچ جامعه ای قابل قبول نیست که رئیس جمهور یک کشور با چنین لحنی خواستار نابودی یک کشور دیگه بشه. این حرفها در حالی از دهان مبارک رئیس جمهور منتخب ملت خارج می شه که هم از نظر ادبيات و هم از نظر محتوا با موضع گیريهای طالبان شباهت داره!
دیروز تیتر اکثر روزنامه ها و خبرگذاری ها این جملات سفیهانه بود از طرف احمدی نژاد نکبت صادر شده بود. سرمقاله نیویورک تایمز عنوانش رو "یک هوچی در ایران" انتخاب کرده بود. وضع انقدر ناجور بود که اصلا نمی تونستی نديده ش بگيری(پیش خودم می گفتم يه مدت قيافه ها و حرفهاشون جلوی چشمم نيست و مجبور نيستم حرص بخورم. زهی خيال باطل!)
وقتی فکر می کنم که ساديسم و جنون خمينی روانی نسبت به اسرائیل(که از همون اولين روزهايی که به عنوان جوجه آخوند توی قم سر از تخم در آورده بود تا آخرين روزهای عمر نکبت بارش هويدا بود) همچنان در نسل دست پرورده ش داره ادامه پيدا می کنه و اين جماعت در نشخوار کردن حرفهاش به عنوان کلام حق و وحی نازل از هم سبقت می گيرند، اميدهام نسبت به اصلاح پذيری اين نسل کمتر می شه!
فکر می کنم اکثريت مردم ايران از اين عینک ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نسبت به سياست خارجی و بويژه مسئله فلسطین و اسرائیل حالشون بهم می خوره.
جالب اينجاست که اين کاسه داغ تر از آش شدن حتی گاهی برای مردم فلسطين هم غيرقابل درکه. يه مدت پيش يه مصاحبه از ياسر عرفات(به عنوان سمبل راديکاليسم ملت فلسطين) خوندم که از نقش منفی سياست های جمهوری اسلامی در قبال فلسطين در وضعيت نهايی اين مردم صحبت کرده بود!
و لعنت به حماقت آدمها...

اظهار انزجار بلر از تهديد ایران
اظهار نگرانی کوفی عنان از سخنان رئیس جمهوری ایران
President Mahmoud Ahmadinejad declared Wednesday that Israel is a `disgraceful blot' that should be `wiped off the map'
"رژيم اشغالگر قدس بايد از صحنه روزگار محو شود"
کاش می شد اثر وحشتناکی که این حرفهای احمقانه تو جامعه جهانی و نظرشون نسبت به ایران فعلی می گذاره، بیان کرد.
اصلا این حرف به هيچ وجه واسه هیچ جامعه ای قابل قبول نیست که رئیس جمهور یک کشور با چنین لحنی خواستار نابودی یک کشور دیگه بشه. این حرفها در حالی از دهان مبارک رئیس جمهور منتخب ملت خارج می شه که هم از نظر ادبيات و هم از نظر محتوا با موضع گیريهای طالبان شباهت داره!
دیروز تیتر اکثر روزنامه ها و خبرگذاری ها این جملات سفیهانه بود از طرف احمدی نژاد نکبت صادر شده بود. سرمقاله نیویورک تایمز عنوانش رو "یک هوچی در ایران" انتخاب کرده بود. وضع انقدر ناجور بود که اصلا نمی تونستی نديده ش بگيری(پیش خودم می گفتم يه مدت قيافه ها و حرفهاشون جلوی چشمم نيست و مجبور نيستم حرص بخورم. زهی خيال باطل!)
وقتی فکر می کنم که ساديسم و جنون خمينی روانی نسبت به اسرائیل(که از همون اولين روزهايی که به عنوان جوجه آخوند توی قم سر از تخم در آورده بود تا آخرين روزهای عمر نکبت بارش هويدا بود) همچنان در نسل دست پرورده ش داره ادامه پيدا می کنه و اين جماعت در نشخوار کردن حرفهاش به عنوان کلام حق و وحی نازل از هم سبقت می گيرند، اميدهام نسبت به اصلاح پذيری اين نسل کمتر می شه!
فکر می کنم اکثريت مردم ايران از اين عینک ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نسبت به سياست خارجی و بويژه مسئله فلسطین و اسرائیل حالشون بهم می خوره.
جالب اينجاست که اين کاسه داغ تر از آش شدن حتی گاهی برای مردم فلسطين هم غيرقابل درکه. يه مدت پيش يه مصاحبه از ياسر عرفات(به عنوان سمبل راديکاليسم ملت فلسطين) خوندم که از نقش منفی سياست های جمهوری اسلامی در قبال فلسطين در وضعيت نهايی اين مردم صحبت کرده بود!
و لعنت به حماقت آدمها...

اظهار انزجار بلر از تهديد ایران
اظهار نگرانی کوفی عنان از سخنان رئیس جمهوری ایران
President Mahmoud Ahmadinejad declared Wednesday that Israel is a `disgraceful blot' that should be `wiped off the map'

۱۳۸۴ مهر ۲۷, چهارشنبه

گفتگوها، برنامه ها، خوشحالی ها، ناراحتی ها، نگاه ها، دغدغه ها، همه و همه یک حس را در تو تداعی می کنند. بنا به عادت ما به این مقولات Cheap می گوییم(شايد بکاربردن این اصطلاح در مورد آنها کمی بی انصافی باشد. راستی معادل Cheap که جنبه منفی از آن حذف شده باشد، چیست؟)
اينها عجیب از جنس زندگی هستند. خوبی یا بدی آنها این است که به ابعاد زندگی چیزی برخلاف زندگی اضافه نمی کنند و به همین دليل ناسازگاریها و تضادهای درونی از جنس آنچه در بين ما شايع و فراوان است، در بین اين مردمان به ندرت به چشم می خورد.
نمی توانی به سادگی با آنها قاطی شوی. بخصوص اگر عادت نداشته باشی لبخندهای صلواتی به ديگران تحویل بدهی. درک کردن آنها آسان نيست(در واقع درک کردن آنها برخلاف میل ما سخت و پيچيده نيست) هرچند که مدتها سعی کرده باشی همه ریشه ها، شاخه ها و زائده هایی که آنها را تصنعی می دانی و اعتقاد داری بی دليل تو و زندگیت را سنگين کرده اند، از روحت هرس کنی.
نه! آسان نيست. ناگهان در بين جمع احساس می کنی که در خلوت خودت يا با دوستانت در دانشگاه یا کافه نشسته ای و زندگی را به چهارمیخ کشيده اید و غمها و شاديهایتان را از بازيهای تراژيک و کميک زندگی با هم تقسيم می کنيد.
ناگهان به ياد اين حرف شرقی افتادم :
"وقتی ایران بودم فکر می کردم که انسانی عادی هستم که در شرایط غیرعادی قرار گرفته است. اینجا که هستم فکر می کنم که انسانی غیرعادی هستم که در شرایط عادی قرار گرفته است"
گفتگوها، برنامه ها، خوشحالی ها، ناراحتی ها، نگاه ها، دغدغه ها، همه و همه یک حس را در تو تداعی می کنند. بنا به عادت ما به این مقولات Cheap می گوییم(شايد بکاربردن این اصطلاح در مورد آنها کمی بی انصافی باشد. راستی معادل Cheap که جنبه منفی از آن حذف شده باشد، چیست؟)
اينها عجیب از جنس زندگی هستند. خوبی یا بدی آنها این است که به ابعاد زندگی چیزی برخلاف زندگی اضافه نمی کنند و به همین دليل ناسازگاریها و تضادهای درونی از جنس آنچه در بين ما شايع و فراوان است، در بین اين مردمان به ندرت به چشم می خورد.
نمی توانی به سادگی با آنها قاطی شوی. بخصوص اگر عادت نداشته باشی لبخندهای صلواتی به ديگران تحویل بدهی. درک کردن آنها آسان نيست(در واقع درک کردن آنها برخلاف میل ما سخت و پيچيده نيست) هرچند که مدتها سعی کرده باشی همه ریشه ها، شاخه ها و زائده هایی که آنها را تصنعی می دانی و اعتقاد داری بی دليل تو و زندگیت را سنگين کرده اند، از روحت هرس کنی.
نه! آسان نيست. ناگهان در بين جمع احساس می کنی که در خلوت خودت يا با دوستانت در دانشگاه یا کافه نشسته ای و زندگی را به چهارمیخ کشيده اید و غمها و شاديهایتان را از بازيهای تراژيک و کميک زندگی با هم تقسيم می کنيد.
ناگهان به ياد اين حرف شرقی افتادم :
"وقتی ایران بودم فکر می کردم که انسانی عادی هستم که در شرایط غیرعادی قرار گرفته است. اینجا که هستم فکر می کنم که انسانی غیرعادی هستم که در شرایط عادی قرار گرفته است"

The Best of the Best(Until 20 Oct, 2005)



1 - Parisienne Moonlight
2 - From Sarah With Love
3 - Hey You
4 - My Immortal
5 - Shape of My Heart
6 - Don't Speak
7 - Anni's Song
8 - Soldier of Fortune
9 - Tango To Evora
10 - Long Goodbyes
11 - Fragile
12 - Natasha Dance

۱۳۸۴ مهر ۲۰, چهارشنبه

به افتخار همه میتینگ هایی که آگهی شون اینطوری تموم میشه:)

...
Afterwards at 8:30 pm there will be a Maritime squaredance with live fiddle music, no partner required. No charge, no alcohol,
all welcome.

به افتخار همه میتینگ هایی که آگهی شون اینطوری تموم میشه:)

...
Afterwards at 8:30 pm there will be a Maritime square

dance with live fiddle music, no partner required. No charge, no alcohol,
all welcome.

۱۳۸۴ مهر ۱۶, شنبه

تعطیلی های به اصطلاح معنوی انگار از همه نوع تعطیلی های دیگه توخالی تر هستند. خیلی مسخره است که تاریخ سعی می کنه بزور خودش رو تو پاچه آدم کنه. آقا جون، حتی با این فرض که یه اراده و تفکر پشت آفرینش من بوده و نعماتی رو به من ارزانی داشته باشه، من به خاطر اتفاقاتی که نقشی در انتخابشون نداشتم نه از کسی سپاسگزار هستم و نه شاکی!
تعطیلی های به اصطلاح معنوی انگار از همه نوع تعطیلی های دیگه توخالی تر هستند. خیلی مسخره است که تاریخ سعی می کنه بزور خودش رو تو پاچه آدم کنه. آقا جون، حتی با این فرض که یه اراده و تفکر پشت آفرینش من بوده و نعماتی رو به من ارزانی داشته باشه، من به خاطر اتفاقاتی که نقشی در انتخابشون نداشتم نه از کسی سپاسگزار هستم و نه شاکی!
کچل دوست داشتنی من این همه مدت نخوند، نخوند، به موقع خوند!
فکر می کنم می بینم بعد از آلبوم"نقاب" خودش و "آخرين خبر" گوگوش به هيچ آلبوم ايرانی گوش ندادم. هیچی.
فعلا روزهای بیخاطره رو خوش است...
کچل دوست داشتنی من این همه مدت نخوند، نخوند، به موقع خوند!
فکر می کنم می بینم بعد از آلبوم"نقاب" خودش و "آخرين خبر" گوگوش به هيچ آلبوم ايرانی گوش ندادم. هیچی.
فعلا روزهای بیخاطره رو خوش است...
کدام ملی گرایی؟
سرمقاله خوب محمد قوچانی در یک وجب آزادی در فضای تنگ و خفقان گرفته مطبوعات

"مليت در اينجا به معناى ابراهيمى بودن يا آريايى بودن نيست، به معناى ايرانى بودن است. به معناى هر كسى است كه در ۱۹۵/۶۴۸/۱ كيلومتر مربع خاك ايران زندگى مى كند يا به جبر روزگار ناگزير از مهاجرت شده است اما هنوز در هواى ايران نفس مى كشد.
پذيرش ملى گرايى از اين دست مى تواند از ثبات و استوارى دولت ايران بر حقوق هسته اى خود آغاز شود اما به انتخابات آزاد ختم شود. از حقوق هسته اى شروع شود و به حقوق بشر پايان يابد. حتى ايرانيان مقيم آمريكا نيز از دستيابى كشورشان به انرژى اتمى خشنود خواهند شد. فراتر از اين، (اگر امنيت ملى ايران در معرض تهديد قرار نگيرد) شهروندان ايران از دستيابى كشورشان به سلاح هاى بازدارنده هسته اى حمايت مى كنند (همچنان كه شهروندان آمريكا، فرانسه، انگليس، روسيه، چين، پاكستان، هندوستان و... حمايت مى كنند) اما به شرط آنكه قطعات اين پازل كامل شوند و آنان به عنوان شهروندان آزاد مستقل از عقيده و انديشه خويش به رسميت شناخته شوند و بتوانند نه تنها در پرونده هسته اى اعمال اراده كنند بلكه در همه جا حاكميت ملى خويش را اعمال كنند. درواقع اگر به اين پرسش ها پاسخ داده شود كه كدام ملى گرايى؟ اقتدارگرايى يا آزاديخواهى؟، البته همه ما ملى گرا هستيم. "
کدام ملی گرایی؟
سرمقاله خوب محمد قوچانی در یک وجب آزادی در فضای تنگ و خفقان گرفته مطبوعات

"مليت در اينجا به معناى ابراهيمى بودن يا آريايى بودن نيست، به معناى ايرانى بودن است. به معناى هر كسى است كه در ۱۹۵/۶۴۸/۱ كيلومتر مربع خاك ايران زندگى مى كند يا به جبر روزگار ناگزير از مهاجرت شده است اما هنوز در هواى ايران نفس مى كشد.
پذيرش ملى گرايى از اين دست مى تواند از ثبات و استوارى دولت ايران بر حقوق هسته اى خود آغاز شود اما به انتخابات آزاد ختم شود. از حقوق هسته اى شروع شود و به حقوق بشر پايان يابد. حتى ايرانيان مقيم آمريكا نيز از دستيابى كشورشان به انرژى اتمى خشنود خواهند شد. فراتر از اين، (اگر امنيت ملى ايران در معرض تهديد قرار نگيرد) شهروندان ايران از دستيابى كشورشان به سلاح هاى بازدارنده هسته اى حمايت مى كنند (همچنان كه شهروندان آمريكا، فرانسه، انگليس، روسيه، چين، پاكستان، هندوستان و... حمايت مى كنند) اما به شرط آنكه قطعات اين پازل كامل شوند و آنان به عنوان شهروندان آزاد مستقل از عقيده و انديشه خويش به رسميت شناخته شوند و بتوانند نه تنها در پرونده هسته اى اعمال اراده كنند بلكه در همه جا حاكميت ملى خويش را اعمال كنند. درواقع اگر به اين پرسش ها پاسخ داده شود كه كدام ملى گرايى؟ اقتدارگرايى يا آزاديخواهى؟، البته همه ما ملى گرا هستيم. "

۱۳۸۴ مهر ۹, شنبه

یه خورده وقت می خواد تا به این سرزمین تنها، به سرزمین باران و سبزه و سرما، به سرزمین دخترهای شیک پوش و پسرهای شلخته، به دانشگاهی که دیوار ندارد، به سرزمین آدمهای نجیب، به سرزمین فعالیت پر از آرامش، به سرزمين لبخندهای همیشگی، به سرزمین شادی و سرزندگی، به سرزمین همه چیزداشتن و هیچ نداشتن، به صدای آدمها از پشت تلفن، به تصویر آدمها از پشت صفحه مانیتور، به اتاق کوچک، به جای خالی کتابها، به حسرت های فروخورده و نوستالژی های کمین کرده، به فقدان شعله، به سرزمین غربت، به کانادا عادت کنم.
اینجا آزادی و امید تنها سرمایه و معنی زندگی منه!
یه خورده وقت می خواد تا به این سرزمین تنها، به سرزمین باران و سبزه و سرما، به سرزمین دخترهای شیک پوش و پسرهای شلخته، به دانشگاهی که دیوار ندارد، به سرزمین آدمهای نجیب، به سرزمین فعالیت پر از آرامش، به سرزمين لبخندهای همیشگی، به سرزمین شادی و سرزندگی، به سرزمین همه چیزداشتن و هیچ نداشتن، به صدای آدمها از پشت تلفن، به تصویر آدمها از پشت صفحه مانیتور، به اتاق کوچک، به جای خالی کتابها، به حسرت های فروخورده و نوستالژی های کمین کرده، به فقدان شعله، به سرزمین غربت، به کانادا عادت کنم.
اینجا آزادی و امید تنها سرمایه و معنی زندگی منه!
اینکه تو کتابخونه کنار این همه کتابهای علوم پایه و فنی و مرجع، یهو تو یه طبقه یه review تصویری با کیفیت خدا پیدا کنی از Casablanca و پلات ها و تصویرها و دیالوگ ها رو ببلعی تا برسی به دیالوگ شاهکار آخر فیلم و به احترام "ریک" درون خودت سکوت کنی




Casablanca - Play It Again Sam

One of the most unforgottable scenes ever to come out to Hollywood is that of Ilsa and Rick, shrouded in fog, as they bid each other fardewell. Standing in his trench coat and fedora, Rick looks into Ilsa' tear-filled eyes and tells her, 'Look, I'm not good at being nobel, but it doesn't take much to see that the problems of three little people don't amount to a hill of beans in this crazy world. Someday you'll understand that"

اینکه تو کتابخونه کنار این همه کتابهای علوم پایه و فنی و مرجع، یهو تو یه طبقه یه review تصویری با کیفیت خدا پیدا کنی از Casablanca و پلات ها و تصویرها و دیالوگ ها رو ببلعی تا برسی به دیالوگ شاهکار آخر فیلم و به احترام "ریک" درون خودت سکوت کنی





Casablanca - Play It Again Sam



One of the most unforgottable scenes ever to come out to Hollywood is that of Ilsa and Rick, shrouded in fog, as they bid each other fardewell. Standing in his trench coat and fedora, Rick looks into Ilsa' tear-filled eyes and tells her, 'Look, I'm not good at being nobel, but it doesn't take much to see that the problems of three little people don't amount to a hill of beans in this crazy world. Someday you'll understand that"