۱۳۸۱ تیر ۳۰, یکشنبه

امروز تو خبرها بود که پيکرهای حدود 500 تا از شهيدان آزاده(ترکيب جديد : اسيرايی که در زندونهای عراقی ها شهيد شدن) رو تو مرز خسروی تحويل گرفتند و جسدهای حدود 1200 نفر از عراقی ها رو تحويل دادند. (واسه ما پيکر پاک بود و واسه اونها جسد.اگه احيانا واژه لاشه رو هم جايی ديديد،تعجب نکنيد! ) ديگه يه جوری صحبت می کنند که انگار يه خورده خيار دادند و خربزه ستوندند.

هر چند انقدر از اين مبادلات اتفاق افتاده که کسی حال و حوصله نداره بهش گوش بده، ولی واقعا حتی تصور حال و روز بازمونده های اينها واسه آدم دشواره.بعد از عمری انتظار کشنده بايد برند تابوت عزيزشون رو تحويل بگيرند. من خودم قبلا پای صحبت دوتا از اسيرايی که برگشته بودند ،نشستم.واقعا وضع فجيعی داشتند تو زندونهای عراق.البته مطمئنا وضع اسيرای عراقی تو ميهن مقدس ما هم بهتر نبوده!

اين دوتا رژيم مفلک و بی آبروی همسايه ،روی همديگه رو تو کله شقی و مردم آزاری بردند.آخه يکی نيست به اينها بگه که 8 سال تو سر و کله همديگه زديد.اولها عراقی ها می خواستند بياند تا خود تهرون رو تصرف کنند.بعد هم که اونا کوتاه اومدند ،اين طرفی ها گفتند که ما می ريم و خود کربلا رو فتح می کنيم. حالا که هيچی واستون نمونده، چرا اين اسيرای بدبخت رو گروگان گرفتيد.هنوز خدا می دونه که چند هزار تا اسير هر کدوم تو زندونهاشون نگه داشته باشند.هر وقتی هم تقی به توقی می خوره و يه سری آمار واسه همديگه منتشر می کنند که آره آقا ،هنوز کيسه ما از شما پُرتره!!!

من نمی دونم .واقعا نمی دونم که معجون قدرت چه خاصيتی داره که اکثر آدمها وقتی يه جرعه ازش می خورند ،خون آشام می شند.حالا می خواد قبل از اون امامزاده بوده باشند يا جلاد !