۱۳۸۱ تیر ۲۱, جمعه

آيت الله طاهری از سمت امامت جماعت اصفهان کناره گيری کرد
اين خبر الان خيلی کهنه شده ديگه.می دونم ،ولی خب اصلا جمله خبری نيست .
اينکه می گند روح بزرگ انسان فربه تر از اونيه که تو هيچ قالب و لباسی بگنجه ،همينه ديگه. اينکه هيچ وقت نبايد از انسان نااميد شد ،همينه ديگه. اينکه می گند علوم انسانی بايد هميشه تو قوانين و تئوری هايی صادر می کنند، يادشون باشه که با موجودی به نام انسان طرفند ،همينه ديگه.اينکه هيچ يک از قوانين جامعه شناسی و روان شناسی و سياسی دقيق نيستند و هميشه استثناهای بزرگی توشون پيدا می شه ،همينه ديگه.راز اين استثناء هم همين روح عصيانگر آدمه.

اين تئوری يکبار ديگه واسه من ثابت شد که هميشه بايد به انسان احترام گذاشت و بهش اميداوار بود.در هر شرايطی و در هر درجه از انحطاط.هيچ وقت نبايد با برچسب های ظاهری طبقاتی اونو قضاوت کرد.

نه برچسب های جامعه و نه اسارت در طبيعت و نه جبر تاريخ و نه منفعت طلبی های شخصی هيچ کدوم نمی تونند يک زندان محتوم واسه اين روح عصيانگر آدمی باشند. حتی انتساب به لباس رسمی صاحب منصبان حکومت که خيلی اوقات وسيله ای برای ارتزاق از راه دين شده ،نمی تونه يک آدم رو هميشه در بند بکشه.هرگز.
هيچ کی نمی دونه اين فرياد اعتراض تا کجاهای اين فضای خفقان گرفته طنين انداز شد . هيچ کی !می شه تصور کرد که اين صدای رسا حالاحالاها کاخهای زر و زور و تزوير رو تو اين مملکت می لرزونه.اميدوارم که مثل خيلی از فرياد های اعتراض ديگه زايل نشه.اميدوارم.

آقای خاتمی ،شما کماکان لبخند بزن. خنده به لبات خيلی ملسه جون تو !