۱۳۸۱ تیر ۲۸, جمعه

ديشب حالم به شدت دريايی بود.واسه همين نتونستم بنويسم.بعد از مدتها ساعت 1 رفتم تو رختخواب.گفتم خب بعد از مدتها خواب شبانه رو تجربه می کنم.فقط نمی دونم کی منو ساعت 4 صبح از خواب بيدار کرد و لشم رو کشون کشون آورد کنار اين کامپی.خدا ازش نگذره.