۱۳۸۱ شهریور ۷, پنجشنبه

در راستای اينکه امسال هيچ کدوم از خواهرام در دسترس نبودند ،مجبور شدم به دامن يکی از خانوم های شرکت متوسل بشم که بريم واسم پارچه انتخاب کنه برای روز مادر.جاتون خالی ! اون هم نامردی نکرد وهر چی دقه دلی از همسر و پدر و برادر و هفت جدش داشت ،سر جيب مبارک من خالی کرد

ولی خودمونيم ها ،عحب تيکه ای انتخاب کرد. ناز شستش. اين خانومها وقتی قرار نيست از جيب خودشون مايه بگذارند ،عجيب خوش سليقه می شند. مطمئن باشيد همين خانومه اگه می خواست از جيب مبارک خودش بده ،می رفت يکی از اين جنس های ارزون و بُنجول رو انتخاب می کرد و به خورد طرف می داد.ولی می دونست که منو بايد چطور بتيغه !

من خودم نمی دونم چرا بعد از اين همه سال تجربه در تيغيده شدن توسط خانومهای به اصطلاح خوش سليقه ،باز در اين دام هميشگی گرفتار می شم.