۱۳۸۱ فروردین ۲۸, چهارشنبه

خواب ديدم دارم با يه نفر چت می کنم :

بهش گفتم : "کتابهای دکتر شريعتی رو خوندی ؟"
گفت : "نه !"
گفتم : "نيم عمرت بر فناست!"
گفت :"ااااااااااااااااااااه"
گفتم : "آره darling"
لبهاش رو غنچه کرد(من قيافش رو تو خواب تصور می کردم!) وگفت : "خب ببينم ، تو ترانه های گوگوش رو گوش دادی ؟"
سريع گفتم : "آره ، غريب آشناااااااااااااااااا دوستت دارم بيااااااااااااااااااااا
.... "
و اينچنين اون سوسک شد! و من تا حالا خيلی ها رو تو خواب سوسک کردم!!!

شب بخير.مسواک يادتون نره.