۱۳۸۱ آذر ۱۱, دوشنبه

هرکول قرن

صورتش درست نصف يک صفحه همشهری(اون هم با اون اندازه بزرگشون) رو پر کرده.160 کيلو وزن داره. تازه اين که چيزی نيست. سه برابر وزن خودش وزنه از زمين بلند می کنه. چند صفحه بعد يه عکس ديگه ازش چاپ کردند. تو اتاقش نشسته. در واقع سعی کرده که بنشينه ! زاويه ای که بالاتنه ش با پاهاش می تونه بسازه، در بهترين حالت از 150 درجه کمتر نمی شه.

آره، همين قهرمان رو می گم. قوی ترين مرد دنيا. همون آدمی که چند روز پيش همه معادلات وزنه برداری رو به هم زد.وزنه ای رو برد بالای سرش که حدود 5 کيلو از سنگينترين وزنه تعريف شده تو فدارسيون وزنه برداری بيشتر بود. هرکول قرن. حسين رضازاده.

وقتی همه دوربين های دنيا بعد از خلق اين شگفتی بزرگ (!) رو صورتش زوم کرده بودند، می شد يه چهره يه موجود رو ديد که دهنش رو با منتهی اليه قطرش وا کرده و داره نعره می زنه. من رو که به شدت ياد گوريل ها يا دايناسورهای پارک ژوراسيک بعد از ازپا درآوردن حريف يا بلعيدن يک لقمه بزرگ می نداخت. هر چند بعد از اين حرکت به خاک افتاد و انگار داشت از يه نفر سپاسگزاری می کرد و با اينکه بعدها روزنامه ها نوشتند که فريادش "يا ابوالفضل" بوده، ولی من باز هم نتونستم فلسفه پشت اين کارها رو طوری واسه خودم توجيه کنم که به آدميت نزديک باشه !

صدا و سيما سوژه مناسبی گير آورده بود. پرچم جمهوری اسلامی و سرود رسمی و آهنگهای حماسی پوچ. يعنی اين کارها می تونه واسه اين نظام بی آبرو، آبرو بخره؟ يعنی اين شگفتی سازي ها می تونه غرور زخم خورده يک ملت رو مرهم بگذاره؟نمی دونم. چند روز بعد گفتند که ترک ها خيلی اظهار تمايل کرده بودند که اين شاهکار خلقت تابعيت کشورشون رو بپذيره و واسه اونها وزنه بزنه. ولی اين مرد بزرگ تو يه مصاحبه که سعی می کرد حرفهايی رو که حفظ کرده بود با جملاتی که که نه فعل توش مشخص بود و نه فاعل، و لب و دهنش مثل يک قهرمان بزرگ می لرزيد(!) ، اعلام کرد که فقط حاضره واسه سرزمينی وزنه بزنه که متعلق به ابوالفضل هستش(که بتونه بعد از اون ابوالفضل رو صدا بزنه) من که زير فشار معنی اين جملات قصار لِه شدم! اگه واقعا دلیلش واسه نپذیرفتن این پیشنهاد احترامی بوده که به خودش می گذاشته، کاش این حرفها رو واسه خوشایند اون بی صفتها به زبون نمی آورد.

قوی ترين مرد دنيا. پووووف...فقط يه عده آدم احمق می تونند درباره اين صفت صحبت کنند. فقط يه سری موجود احمق می تونند واسه بدست آوردن اين مقام با هم رقابت کنند. فقط يه آدم احمق می تونه بره روی بلندترين سکو و به خاطر قدرت احساس غرور کنه.حيف!

حيف از اين هم اراده و انرژی که در اين راه صرف می شه.

نيرويی که بجای اينکه آدم رو به کمالش نزديکتر کنه، اونو از ساده ترين کمالاتش محروم می کنه.

حيف از اون روحی که زير فشار اون عضلات ورزيده و بدن فربه، لاغر مونده .

حيف از ارزش و غرور يک انسان که بخواد با وزنه ها اندازه گيری بشه.

توضيح :اولش خیلی با خودم کلنجار رفتم که این رو اینجا بنويسم يا نه. ولی افکاری بود که از صفحه ذهنم گذشت و نباید اِبایی از بیان کردنشون داشته باشم. حتی اگه در نظر خيلی ها احمقانه باشه. هيچ کس نمی تونه تعيين کنه که کمال يک انسان چيه و کجاست. فقط می تونه از ديد خودش به اون نگاه کنه. همين!