۱۳۸۱ آبان ۲۱, سه‌شنبه

خصوصی:

شايد مرا اينگونه پرورده اند

که سقف کوتاه حيات را

بدون پنجره ای بی حصار

برای گفتن دردهايم

و بی آسمانی بی کران

برای پر دادن آرزوهايم

يک دم به سر نمی توانم کرد.

بالاخره امشب سوز سرما بهم گفت که بايد به پاييز تن بدم و به تلاش ديوانه وارم برای باز نگه داشتن پنجره های اتاقم پايان بدم. و بنا به اصل بقای آدميت ،ببخيشد اصل بقای آدميت از اينگونه که من می باشم!، که "تعداد پنجره های گشوده نبايد از يک کمتر بشه"، اومدم که پنجره اضطراری وبلاگ رو وا کنم.

اون هم خانومی ! کرد و چون می دونست که حوصله کشدين ناز و عشوه ش رو ندارم، خيلی راحت باز شد. لازم نبود بهش بگم فراموشت نکرده بودم. لازم نبود بهش بگم که من هميشه قشنگترين و بزرگترين حرفهامو به تو می گم. لازم نبود بهش بگم اگه با تو صحبت نکردم، هيچ نامحرم ديگه ای رو هم به خلوت خودم راه ندادم. لازم نبود بهش بگم که چرا اين مدت ساکت بودم. خودش می دونست که آدما گاهی اوقات گرفتار سنگينی سکوتی می شند که قبل از هر فريادی لازمه. لازم نبود بهش بگم چرا داشتم تو گمنامی و بی نشونی غرق می شدم. اون با ديوونگی های من آشناست.

لازم نبود بهش بگم قربون صورت ماه غبار گرفته ت برم! خودش می دونست که با اولين نوشته ها ديگه ردی از اون غبار گذشته ها نمی مونه. ديگه هيچ کدوم گذشته رو به روی همديگه نمياريم.

لازم نبود هيچی بگم، ولی انقدرها هم بی مروت نيستم که اين شعر رو به عنوان تحفه از سفر دور و درازی که تو وجود خودم داشتم، براش نياوردم باشم، از زبان شاملو که از معدود همدم های من تو اين دوران بود :

"من با تو تنها نيستم. هيچ کس با هيچ کس تنها نيست.شب از ستاره ها تنها تر است."

*********************************************************

درسته که واسه حرف زدن تو اينجا هيچ آداب و ترتيبی رو رعايت نمی کنم، ولی خيلی بايد بی ادب باشم که بعد از اين همه مدت نگم سلام!

و ازتون به خاطر محبتهايی که تو اين مدت به هر طريقی به من ابراز کرديد، تشکر نکنم و به خاطر کليکهای نافرجامی که حرومم کرديد، عذرخواهی نکنم.

تازه خيلی بايد بی مرام باشم که بعد از اين سفر طولانی تحفه ای براتون نياورده باشم(بويژه اينکه خيلی هم بهم خوووووش گذشت. جای شما خيلی خالی بود!) خب اين هم تحفه من و باز هم با هنر ناب شاملو که به بهترين نحو احساسم رو بيان می کنند :

"هيچ کجا هيچ زمان فرياد زندگی بی جواب نمانده است

به صداهای دور گوش می دهم، به صدای من گوش می دهند.

من زنده ام

فرياد من بی جواب نمانده است، قلب خوب تو جواب فرياد من است.

با من از روشنی حرف می زنی و از انسان که خويشاوند همه خداهاست

با تو من ديگر در سحر روياهايم تنها نيستم."