۱۳۸۲ مرداد ۱۹, یکشنبه

يک حس لعنتی دوست داشتنی

يا

"مامان جون، بستنی هاش خوشمزه تره"

در خلال (منظورم همون بينه) بازيهای بچه گانه (در واقع خيلی بچه گانه) يک حس (چيزی شبيه حس کنجکاوی) منو تحريک می کرد که بايد در يک محدوده خاص بدنبال يک چيز خاص تر بگردم. طبيعتا (و حتما) اينو کسی واسم توضيح نداده بود و يک اتفاق ساده (مثلا اعانه بستنی در اتاق بغلی) می تونست منو از ادامه جستجو منصرف کنه.(خب من فکر می کنم (اون موقع) واقعا هم بستنی هاش خوشمزه تر بود!)