احساس روشنفکری و ...
شگفتا! روشنفکری که بر پايه نماياندن و درمان دردهای جامعه بنا می شود، گاهی خود به دردی علاج ناپذير در جامعه تبديل می شود.
چقدر انديشه پشت اين جملات رو درک می کنم. حقيقت تلخ و ياس آور اينه که چند تا از اين نشونه ها رو تو خودم ديدم، ولی خب به روم نميارم اينجا. شما هم خيلی محتمله که چند تا از صفات خودتون رو تو اين مجموعه پيدا کنيد. ولی خب می تونيد به روی خودتون نياريد. (چه تفاهمی! نه؟!)
" روشنفکر يعنی کسی که يه حصار برای خودش می سازه و هيشکی رو اون تو راه نمی ده. البته به شما اجازه می ده که تا پشت حصارش برين و براش دست تکون بدين.
روشنفکر يعنی کسی که تنهاييش اونقدر مقدسّه که اگه يه روز اونو با کسی شريک شه احساس می کنه همهء قداستش لجن مال شده.
روشنفکر يعنی کسی که همهء آدمها رو احمق هايی می دونه که فقط لياقت دارن به اون محبت کنن.
روشنفکر يعنی کسی که فکر می کنه که به هر نتيجه ای در زندگيش رسيده و يا نرسيده و اميد داره که برسه اولين کسيه تو دنيا که به اون نتيجه فکر کرده، رسيده و يا می خواد برسه.
روشنفکر يعنی کسی که فکر می کنه هر کار طبيعی که از اول خلقت آدميزاد تو دنيا انجام شده ناشی از حماقت آدمها بوده و اون چون احمق نيست کارهايی رو که عوام کردن انجام نمی ده ( البته اين عوام شامل همهء بشريت از ابتدا تا کنون می شه ).
روشنفکر يعنی کسی که آدمها رو خار راه پيشرفتش می دونه به همين خاطر سعی می کنه از بيراهه بره و به کمال برسه. اگه اون بيراهه به کوچه بن بست برسه تازه پای تقدير وسط مياد، اون هم نه به عنوان تقدير و سرنوشت چون اينها مال آدمهای معموليه بلکه به عنوان انرژی های منفی همين عوام.
روشنفکر يعنی کسی که فکر می کنه اگه به کسی لبخند زد کلّی منّت سرش گذاشته و شمّه ای از وجود با ارزشش رو به اون ارزونی کرده.
روشنفکر يعنی کسی که وقتی باهات حرف می زنه بحث نمی کنه به اين دليل که می گه اين آدم احمقه و از اين حماقت در نمياد پس بيخود وقتم رو تلف نکنم يا اينکه اونقدر بحث می کنه و یه حرف خودش رو به مدلهای مختلف می گه که يه جا خسته بشه و دوباره به همين نتيجه برسه، اونهم به اين خاطر که دلش می سوخته و می خواسته تو رو از جهالت در بياره.
روشنفکر يعنی کسی که می تونه با ظرافت دروغ بگه و مو لای درزش نره و اين شامل دروغ گويی به خودش هم می شه.
روشنفکر يعنی کسی که اونقدر با ظرافت و سياست به خودش دروغ می گه که باورش می شه و بعد می خواد اون باورها رو به ثبت برونه. وقتی هم کسی حاضر نشد اونها رو ثبت کنه می گه خاک بر سر اين جماعت بی لياقت. حيف من که وقتم رو برای اينها تلف کردم!
روشنفکر يعنی کسی که بين عقل و قلبش همیشه دعواست و راه حلّش هم اينه که روی قلبش يه ورود ممنوع گنده می ذاره و عقل رو می بره اون بالا می شونه.
روشنفکر يعنی کسی که يه حرف ساده رو اونقدر می پيچونه که نفهمی چی می گه.
روشنفکر يعنی مبتلا به يه درد بی درمون ! "
راستی يه چيز ديگه. وبلاگ عاقلانه وبلاگی کاملا عاقلانه است(البته اگه از اين آدرس عجيب غريب وبلاگش چشم پوشی کنيم!) در مجموع می توانيد آنرا جدی بگيريد.