فلسفه چيست؟
ديديد حس نويسنده ای رو که داره تو غرفه نمايشگاه از آخرين شاهکارش واسه يه خانوم خوشگل صحبت می کنه؟ شاید در این گفتگو به کلی تصورش از شاهکارش عوض شه
يادتونه قهرمان درخت گلابی رو که از عشق دست نيافتنی دوران کودکيش، ميم، رسيد به سياست، آرمان، مبارزه و آخرش باز رسيد به اون درخت گلابی؟ يک درخت به ظاهر پربار که از درون پوکيده بود.
ديديد قافله تمدن بشريت رو که شهره ترين و وفاردارترين دست پرورده هاش رو بعد از گذشتن تاريخ مصرفشون چطور زير پا له می کنه و می گذره؟ انگار که از روی پشکل خودش گذشته باشه.
ديديد آدمی رو که تو بحبوحه تلاش آدمها واسه فرار از خشم زمين، دنبال چيزی می گرده که بهش دل بسته باشه و حالا واسش نگران باشه. يا واسه زنده موندن خودش فرار کنه؟
يادتون مياد اون گروه موسيقی فوق العاده مشهور يک کنسرت برگزار کرد که عنوان پر سر و صدا ترين آهنگش بود: "پول، چرکِ کفِ دست است"؟ و بعد يک قرون از درآمد کنسرت رو واسه اهداف غيرشخصی و انجمن های خيريه خرج نکرد؟