۱۳۸۲ مرداد ۷, سه‌شنبه

هنر عام، هنر خاص

"من کاری به مدعيان و مخالفان هنر متعهد و هنر برای هنر و اين جور حرفها ندارم. اما پس از ديدن سفرهای سوليوان ياد گرفته ام که هيچ گاه آن دوستداران فيلم های عامه پسند و حتی فيلمهای هندی را به تمسخر نگيرم. جريان اصلی سينمای هند- با تمام نفرتی که از آن دارم- مرهم درد ميليون ها هندی است که در سخت ترين شرايط و بدترين وضعيت اقتصادی، روياهايشان را با آن فيلمها گره می زنند. با آن فضاسازی های بنجل رقص و آوازهای تصنعی و آن داستانهای دل به هم زن زنان و مردان عاشقی که در احمقانه ترين بازی های سرنوشت، در غريب ترين موقعيت ممکن به هم می رسند.

مرهم درد مردمانی که نحسی واقعيت را به هياهو و جاذبه آن نوع سينما فراموش می کنند. آری، می توانيم آن نوع سينما را دروغ، کذب، خيالبافانه و سطحی بناميم و کلی بيانيه هنرمندانه صادر کنيم، اما هيچ کدام از آنها نمی تواند مثل فيلمهای عامه پسند، مخاطب خود را برای لحظه ای از اين دنيای نحس بيرون ببرد و لذت فراموشی را به آن عطا کند."

آرش خوشخو، مجله چلچراغ- شماره 58


اين نگاه واقع بينانه خيلی خوبه. هم خوبه و هم لازم. کمترين فايده ش اينه که صف ما رو از صف روشنفکرهای اسير فلسفه "هنر برای هنر" و سانتيمانتاليسم جدا می کنه.

هنرها و مقولات عام بايد باشند. چون مخاطب دارند. چون هنوز تو جامعه کارکرد دارند.

ولی ماجرا فقط با دفاع از تفکر عامه پسند و نوازش کردنش و رها کردنش به امون خدا (!) تموم نمی شه. نمی شه تاثير توليد بی رويه اين محصولات رو در مبتذل کردن سليقه مردم و محدود کردن افق ديدشون در يک چارچوب تکراری نديده گرفت. رهاکردن مطلق منجر به اين می شه که اين تفکر همه تريبون ها، سرمايه ها و افکار عمومی رو در انحصار خودش قرار می ده و اگه احيانا، يک در ميليون، اثر تازه ای با ساختار متفاوت توليد بشه، زير سايه شوم اونها محو می شه و فرصت ابراز وجود پيدا نمی کنه.

لطفا قبول بفرماييد که در همين مثال خاص، ماجرا فقط لذت لحظه ای فراموشی نيست. سينمای هندوستان نزديک به نيم قرنه که خوابه.

با همه اينها، باز يک لحظه آگاهی(خودآگاهی؟) از هزار ساعت فراموشی بهتره.

پ. ن. بحث جديد مجله چلچراغ فقط به سينمای هند مربوط نمی شه! يه عده آدم دارن سعی می کنند دعوای هميشگی بر سر آثار و مقولات خاص و عامه پسند رو بررسی و نقد می کنند.