۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

California Dreaming*

اگر از آسمان لعن و نفرین و برف می بارد، اگر دلتان آنقدر تنگ شده است که لانگ ویکندی به طول یک سال هم آن را وا نمی کند، اگر سوژه هایتان برای دی-دیریمینگ تمام شده است، اگر دلتان برای جاده بی انتها به صرف آی پاد تنگ شده است، اگر از شبیخون تنهایی و افسردگی و پوچی در تعطیلات می ترسید، به کالیفرنیای جنوبی پناه ببرید. کالیفرنیا، لوس آنجلس دارد. لوس آنجلس چلوکباب دارد. دیزی دارد. حتی ساندویج زبان هم دارد. چیس کیک فکتری هم دارد. Beverly Hills دارد. Rodeo Drive دارد. آقا بیژن و کالوین کلین دارد. بلوار هالیوود دارد با یک گله سلبریتی. درخت های نخل فراوان دارد. ترافیک دارد. دود دارد. اقیانوس آرام دارد. کرایم و ناامنی دارد. دختر سال دوم یو.سی.ال.ای. دارد. داوود بهبودی و امام حسن شماعی زاده دارد. خواننده لوس آنجلسی دارد. آنقدر بزرگ است که می توانی بروی برای خودت گم شوی.

*****

جو کنسرتهای امسال با سالهای گذشته تفاوت آشکاری دارد. فرقی نمی کند ابی باشد یا هنگامه، کامران و هومن باشند یا سیاوش قمیشی، بین هر دو آهنگ جمعیتی شروع می کنند به شعار دادن (غالبا مرگ بر دیکتاتور و یاحسین میرحسین) و این حتی خانوم هنگامه را هم مجبور می کند جملات نغزی در باب آزادی و دموکراسی در ایران بیان کنند.
کامران و هومن آنقدر روی اعصاب پاتیناژ رفتند که با خود سوگند می خورم به محض بازگشت از سفر پتیشنی درست کنم و از آنها درخواست شود که نخوانند، یا اگر هم می خوانند، آهنگهای غمگین را با آن لحن اواه نخوانند، یا اگر غمگین می خوانند، در ژانر سیاسی و در حمایت از جنبش سبز نخوانند. "با تشکر از شما باید بگیم" خفه لطفن!
قمیشی خوب است. سر به زیر است. کم حرف است. کچل بی ریایی است. با "تاک" تو را برمی گرداند به پانزده سالگی، وقتی شروع می کند به خواندن "میلاد" و می رسد به "همه تنهایی ها با من رفیقن"، دلت برای 21 سالگی  و همه عاشقیتهایش تنگ می شود . وقتی می رسد به "تن تشنه مثل خورشید، بی سرزمین تر از باد" حس می کنی همه هویتت در مخت منفجر می شود. وقتی دارد "طاقت بیار رفیق" را می خواند در حالیکه که تصاویر اعتراضات اخیر پخش می شوند، همه جمعیت از روی صندلی ها بلند شده اند و از رویای آزادی ایران فریاد می زنند.

*****

لاس وگاس برای مسافر کالیفرنیای جنوبی مثل لبنان است برای زائر حضرت زینب. قلب آقا امام زمان را جریحه دار کرده ای اگر نروی. بخصوص اگر ایرانی باشی و در تعطیلات کریسمس اینجا آفتابی شده باشی. خاک پاک لاس وگاس در همان بدو ورود در مقابلت سوگند یاد می کند که "آنچه در وگاس اتفاق می افتد، در همان وگاس می ماند"، که مثلا خاطر جمعت کند هر گ.ی می خواهی، برای خودت نوش جان کن.

وگاس را ،تو گویی، خداوندگار تاس و آس همانند یک آکواریوم مصنوعی در اقیانوس وحشی حیات آفریده است، که نشان دهد قمار همیشه درامی به وسعت زندگی نخواهد بود، اگر آنچه می خواهی قمار کنی به محتویات جیبت محدود شود.
وگاس را، تو گویی، خداوندگار امپریالیسم، در دل کویر بی آب و برگ آفرید، و در آن تجارت س.ک.س را بر بندگان خود حلال نمود، ارزانی آن همه تقوی و زهدی که در زمین ورزیدند. در وگاس، تو گویی،  نشانه های فراوانی است بر پوستر های در و دیوار، تا به تو یادآوری کنند چقدر خوشبختی. که به تو القا کنند "هر خری هستم، باشم. س.ک.س مال من است. زن روس، یهود، ترک، عرب مال من است". در وگاس، تو گویی، س.ک.س را به داخل رختخواب شما می آورند. باشد که با روحی منزه و جسمی شاداب به آغوش جامعه خود بازگردید. چه بسا این مناسک بتواند زمینه ساز شفاف شدن مرزهای بین س.ک.س و مرض عشق بشوند. همانگونه که الهه س.ک.س، راک اند رول وعده داده است!

********

هیچوقت نتوانسته ام به س.ک.س با یک تن غریبه فکر کنم، یعنی فکر کرده ام. ولی انگار در من هوشیاری آزردهنده ای وجود دارد که از لحظه بسته شدن نطفه اولین تصاویر ا.ر.و.تیک در ذهنم، در کالبد یک شاهد بیرحم ظاهر می شود و تمام کاستی های یک تجربه صرفا فیزیکی بدون وابستگی عاطفی را، پتک پشت پتک، بر سرم می کوبد. از اولین خیزش های دست به روی بدن گرفته تا انگشتان بی رمقی که در انتها روی یک نقطه از حرکت می ایستند، از عطش  وحشی خودخواه برای کام گرفتن از از نقطه نقطه تن مقابل گرفته تا جسد بیحرکتی که در پایان برای برگشتن به زندگی محتاج نوازش می شود.
بگذارید تاریخ پیر و له له کنان به پای تپه افتخار بعدی برسد، در همان استراحتگاهی که دارد از علم و تکنولوژی  برای materialize کردن ظریفترین رفتارهای جنسی آدمیزاد تشکر و قدردانی می کند، شاید یک نویسنده خسته از این همه هیاهو به گوشه ای خزیده باشد و درباه یکی از شخصیتهای داستانی که از قرنها قبل حکایت می کند، بنویسد:
"... با قدمهایی کشدار و بی هدف از کنار این همه هیاهو می گذشت، انگار داشت با یک نیروی درونی غریب غیرقابل درکی از عشقبازی، به عنوان یکی از آخرین گنجینه هایی که برایش legendary باقی مانده بود، محافظت می کرد."

*کردیت عنوان را هم تقدیم می کنیم به روح پرفتوح برادران بیتل