هر آدمی در زندگانی باید توتم خودش را داشته باشد. که او را نسبت به زندگی و دار و دسته اش رویین تن کند. که او را به هیچ آب نباتی نفروشد! من هم رجینا را دارم. رجینا اسپکتر.
بلندپروازيهای گاری کوپری بهتره یا یک باربکیوی تنبل آخر هفته با پوکر و آبجو و گل واژه روی چمن های هرس نشده، نودلز "روزی روزگاری آمریکا" شدن بهتره یا اتراق کردن در کنار اولین دافی که قد آغوش توست و بین هر چند جمله، لبهاش را غنچه می کنه و می گه سوووویییت! ما باید به بعضی از سوالهای نابدیهی پاسخ بدهیم یا بقیه زندگیمان را به رویاهایمان ببازیم.
به تنهایی به اندازه دو نسل آتی هم درس خوندم. تقاص کم کاریهای نسل قبل رو هم پس دادم. لذا از همین دریچه اعلام می کنم که تا دو نسل آتی هیچ احدی از شجره طیبه اینجانب حق ندارد به یک محیط آکادمیک نزدیک شود!
"من شکست نخوردم. من تنها هزار راه دیگر یافتم که به بیلاخ ختم می شوند" برگرفته از جملات قصار محبوب یک خانم تیپیک دوم خردادی امیدوار به تغییر در چارچوب اصول نظام.
تفلا کافی است. به زودی رساله ای خواهم نوشت و در آن به تبیین این موضوع می پردازم که زندگی از نقطه نظر اصالت لذتها یعنی سکس، موسیقی و همه دیگر ژانرهایی که بهتر است به جای اتلاف وقت و انرژی بشریت، در جهت رونق و ارضای یکی از این دو ژانر گام بردارند.
همفری بوگارت سیگار بدست، با آن کلاه و اورکت معروف کازابلانکایی، ادوارد دست قیچی با آن نگاه غریب جنتلمنانه، جیم کری در حال نگریستن به طلوع ابدی ذهن پاک، آمیلی چتر قرمز گل گلی به دست، لارا فابین در حال تیک-اف برای نعره جانانه دیگر و اسکارلت جوهانسون با یک پوشش کاملا غیراسلامی در ناحیه سینه و الخ، همه و همه دورادور دیوار اتاقم زنجیر انسانی تشکیل داده اند تا من نانی به کف آرم و به غفلت نخورم.
تنها خواسته من از تو اینه که وقتی لازم می دونم که به اشتباهات و نقطه ضعفهام اعتراف کنم و مثلا دارم توضیح می دم که چرا اون الاغ عوضی رو اشتباهی هیت کردم یا اینکه توضیح می دم دلیل اینکه تو اون شرایط فاکدآپ شدم، تاحد زیادی بدشانسی بود تا اشتباه خودم، هر دوتا دستت رو بگذاری رو شونه هام، حرفم رو قطع کنی و بگی : یو آر دویینگ فاین!
مرا از عدم قطعیت زندگی نترسانید. من می توانم تندتر، سبکبالتر و بی هدفتر از فارست گامپ بقیه عمرم را به دویدن سپری کنم.
اون از زمستون، این از بهار
اون از فیس بوس، این از وب لاس
خسته ام از روزای تکراری، تو کجایی؟
امضا: کسی که دلش تنگ شده بود