۱۳۸۷ تیر ۳۰, یکشنبه

در زندگانی روزهایی را مقرر کرده اند که به همه خوانندگان موردعلاقه ات (بله حتی شما خانم مک کنیت) فرمان خموش باش داده و تنها به John Williams و Preisner و Yann Tiersen اجازه تردد بدهی.

***
حالا با این قضیه که clearanceت انقدر طول می کشه که در عمل کنفرانس تموم می شه و برنامه جامع سفر علمی-فرهنگی-تفریحی که با همدستی رفقا طراحی شده به باد فنا می ره، می شه یه جور کنار اومد. ولی اینکه تا چند روز همین طور از Travelocity ایمیل دریافت می کنی با این عنوان که “Tell us about your trip. How was Chicago?!” دیگه واقعا رو اعصابه. کلی تقوی پیشه کردم اگه تا الان یه ایمیل نزدم به کنسولگری و روح و روان شیطان بزرگ رو مورد عنایت قرار ندادم.

***

شنیدم که با اون پاهای ناتوانت خورده بودی زمین و دیگه تقریبا نمی تونستی از جات بلند شی و یه روز صبح از خواب بیدار شدی و صبحونه ت رو خوردی و سرت رو آروم گذاشتی رو زمین و تو خیال خودت دیدی که رو پاهات ایستادی و رفتی سرکارت و این رویا اونقدر شیرین بوده که دیگه به تمنای هیچ صدا و اشکی از خواب بیدار نشدی. و بعد تو مراسمت یه نامه از طرف من خونده شده که به بزرگترها تسلیت می گم و از شما خداحافظی می کنم در حالیکه تا ده روز حتی روحم هم از چیزی خبر نداشت. اون خداحافظی که ساختگی بود، ولی خداحافظی راستکی من برسد به حضور شما: خداحافظ ای پیرمرد کم حرف و لجباز، خداحافظ ای کوه سرتاپا غرور من، خداحافظ ای طرفدار خانوم گوگوش (اصلا ای والله به سلیقه شما!)، خداحافظ بهترین باباحاجی دنیا، خداحافظ آقای پدربزرگ.

***

تو Match Point پسره از پشت یه جور آرومی صدا می زنه Nola و وقتی Nola برمی گرده به طرف صدا، انتظار داری که دوربین بره رو صورت پسره تا ببینی اون عطش همیشگی تو چهره ش جاش رو به چی داده، انتظار داری که دنیا از حرکت بایسته و ببینه چطور می شه به آدمی که هنوز دوستش داری شلیک کنی، ولی فقط صدای شلیک میاد و بعد دیگه هیچی. (جدا از این حرکت غیرورزشی، پسره گِی حتی مراعات این رو هم نمی کنه که با خانم Scarlet Johansson فرست لیدی ما در هالیوود طرفه!)
بهتره از شوک بیرون اومد و این حقیقت نچسب را به خاطر سپرد : "شانس همیشه حضور داره، ولی آدمها به اندازه ای قوی و موفق هستند که بتونند مهمترین منافع خودشون رو در هر زمان تشخیص بدند و بقیه چیزها رو در زیر پاش قربانی کنند."

***

ضمن تشکر از اداره بیمه عشق ورزی روی میدان مین، سازمان حفاظت از جانداران در حال انقراض، انجمن نارساییهای قلبی و عاطفی، عالیجناب آلفردو آپاراتچی سینما پارادیزو، خانواده رقیق القلب دکتر ارنست و بقیه مهربونا، پیغام های هشدارآمیز شما دریافت شد. در نهایت شرمساری باید عرض شود که وقتی که پای "او" در میان است، ما بی مهابا All-in می کنیم. فرقی نمی کند که مشغول بازی پوکر باشیم یا زندگی.