۱۳۸۶ دی ۴, سه‌شنبه

Oh Jesus, Oh Baby, We all need some fun
فکر کنم چگالی استرس زندگی به مرز بحرانی رسیده باشه.
فکر کنم استیو احتیاج داره بعد از یک سال بره حموم و خلایق رو از عطرنفس گیر خودش نجات بده.
فکر کنم میم و نون احتیاج دارند تا زمان بیشتری رو توی رختخواب بگذرونند تا در طول روز کمتر تو دانشکده باهم لاس بزنند.
فکر کنم کافه فروش Sub از وقت روغن کاریش کمی تا قسمتی گذشته باشه.
فکر کنم فروشنده ها احتیاج دارند جنس های بنجول خودشون رو به اسم باکسینگ دی به مردم قالب کنند.
فکر کنم پرزیدنت بوش از مقر خودش در کمپ دیوید با ده نفر از سربازان آمريکایی در عراق تماس گرفته و گفته نمی دونه چطور از اونها تشکر کنه. "ای سربازان من، شما زندگی آنها را به فاک داديد و ما زندگی شما را. اما من به شما نويد می دهم که همه ما فاک رفتنی هستيم"
فکر کنم مومنین لازم باشه برند به کلیساها و سنگ قبر خدایان خودشون رو گردگیری کنند.
فکر کنم آدما احتیاج دارند یه مدتی از چرخ گوشت زندگی ماشینی بیرون بیاند و علائم حیاتی خود واقعیشون رو چک کنند
فکر کنم من دلم واسه خودم خیلی تنگ شده باشه.
فکر کنم بیشتر آدما از کریسمس استقبال می کنند، بدون توجه به اينکه عیسی حاصل نزدیکی مریم و روح القدس بود یا یه لات خیابونی.